نام:باران کوثری

تولد:۲۵ مهر ۱۳۶۴

ديپلم خود را در رشته هنر گرفت. پدرش (جهانگير كوثري) كارشناس به نام فوتبال و تهيه‌كننده سينماست و مادرش را هم كه ديگر همه علاقه‌مندان به سينما مي‌‌شناسند، (رخشان بني‌اعتماد...)
باران مي‌‌گويد: اولين سكانسي كه بازي كردم در سال 69 بود. كاري از داريوش فرهنگ، با بازي در فيلم سينمايي (بهترين باباي دنيا)، در آن زمان پنج ساله بودم...

 يك سال بعد در فيلم (نرگس) كاري از مادرش ايفاي نقش كرد، او در سال 82 ديپلم گرفت و سپس مدرك ديپلم نمايش از هنرستان سوره را هم اخذ كرد. او تا سال 81 بيشتر در فيلم‌هاي مادرش بازي كرد. سال 73 در فيلم روسري آبي، 76 در بانوي ارديبهشت، در سال 78 زيرپوست شهر، در سال 80 روزگار ما و در سال 81 در فيلمي از اصغر فرهادي بازي كرد كه (رقص در غبار) نام آن فيلم بود و... سپس در سال 82 مقابل دوربين (سيروس الوند) ظاهر شد، در فيلمي به نام (برگ برنده...) اما بيشتر زماني چهره شد كه در فيلم جديد (محمدحسين لطيفي) ايفاي نقش كرد، فيلم خوابگاه دختران كه در ژانر ترس بود.
همچنين در سال 84، بازي در فيلم ابوالحسن داودي با نام (تقاطع) را ايفا كرد... و اولين كار تلويزيوني خود را در مجموعه‌اي به كارگرداني محمدحسين لطيفي، به نام (صاحبدلان.) بازي كرد.  پس از بازي در اين مجموعه به آبادان رفت و در فيلمي از همين كارگردان به نام (روز سوم) بازي كرد. فيلمي كه او را كانديد دريافت جايزه فجر كرد، اما باران سينماي ايران به جز اين فيلم، در فيلم مادرش (خون‌بازي) هم كانديد گشت و همين فيلم باعث شد، او در 21 سالگي جايزه سيمرغ بلورين را به دست آورد. البته قبل از باران، ترانه عليدوستي بود كه در 17 سالگي توانست به خاطر بازي در فيلم (من ترانه 15 سال دارم)، اين جايزه را از آن خود كند.باران مي‌‌گويد: هميشه يك قضاوت درباره من است كه صحيح نيست، همه فكر مي‌‌كنند با وجود پدر و مادرم من بايد خيلي زود مي‌‌درخشيدم و توي هم نسل‌هايم، تنها كسي بودم كه پله‌پله بالا رفتم و هيچ اتفاق خاصي برايم نيفتاد. مهم نيست، من به اين گفته‌ها توجه نمي‌‌كنم، اما من هيچ‌گاه دنبال اين نبودم كه ديده بشوم، مي‌‌خواستم حرفه‌اي باشم و حرفه‌اي بودن به نظر من يعني اين‌كه عضو يك مجموعه باشي. باران اعتقادي به سوپراستار شدن ندارد:
     نمي‌‌خواهم شعار بدهم اما به‌واقع دلم نمي‌‌خواهد، چون سينما براي من هدف نيست، بلكه وسيله است. پدرش مي‌‌گويد: باران دختري مسئوليت‌پذير است، شايد اين را از خلق و خوي ما به ارث برده، همچنين اعتماد به نفس عجيبي دارد. باران كوثري مي‌‌گويد: يك بازيگر خوب، بازيگري است كه هرگاه مقابل دوربين ظاهر شود، فكر كند اولين سكانس تصويربرداري‌اش است و دست و پايش بلرزد و مهم اين كه در واقع بازي كند. چرا كه مردم اين را مي‌‌خواهند، حتي اگر چهره نباشي و پارتي هم نداشته باشي.چندي پيش باران گفته بود (پدر و مادرم نقش مهمي در ورود من به سينما داشتند، اما اگر لياقت داشته باشم، مي‌‌مانم، اگر پتانسيل داشته باشم، بيننده را جذب مي‌‌كنم و... ) و درست هم گفت، باران لياقت داشت كه كانديداي بازي در دو فيلم شد و از يكي از آنها سيمرغ دهه فجر را كسب كرد.
    باران در رابطه با خصوصيت يك دوست خوب مي‌‌گويد (دوستي خوب است كه معرفت داشته باشد.) او اهل ورزش هم است، تنيس، اما دو سال است كه ورزش نمي‌‌كند. باران دختر سينماي ايران،او مي‌‌گويد (پدر و مادرم بهترين دوستان من هستند.)باران در مورد فيلم (خون‌بازي) به كارگرداني مادرش مي‌‌گويد: در اين فيلم به معناي واقعي كلمه، صادقانه بازي كردم، در مورد اين فيلم و زندگي معتادها كتاب خيلي خواندم، با معتادها در ارتباط بودم، كساني كه ترك كردند يا پزشكان متخصص... حتي در جلسات ترك اعتياد هم شركت كردم، پزشكان به من كمك كردند، چون خود افراد معتاد نمي‌‌توانستند، زياد حالاتشان را به من بگويند.
     همچنين از مشاوران پزشكي هم زياد كمك گرفتم، من در اين فيلم به معناي كامل، كلمه (ترس) را متوجه شدم. در مدت تحقيق و بازي ديدم كه آدم‌ها چقدر راحت اين اتفاق برايشان مي‌‌افتد كه تنها يك لحظه است. در واقع اعتياد ،آدم را تبديل به يك حيوان مي‌‌كند.
    جايزه باران كوثري، (يك سمند) بود و البته پس از دريافت سيمرغ دستمزدش هم بالا رفته است.بد نيست خاطره‌اي از دوران كودكي باران كوثري از زبان پدرش بشنويم. جهانگير كوثري فوتباليست سال‌هاي دور استقلال مي‌‌گويد: باران از كودكي استعداد خوبي داشت، يادم مي‌‌آيد سر صحنه فيلم (بهترين باباي دنيا)، ساخته داريوش فرهنگ، صدابرداري سرصحنه انجام مي‌‌گرفت؛ از طرفي باران كه در آن زمان پنج سال بيشتر نداشت، بايد ديالوگ‌هاي زيادي را مي‌‌گفت و از طرفي هم سواد خواندن و نوشتن نداشت. از اين‌رو همه عوامل فكر مي‌‌كردند كه كاري بس مشكل در انتظار آنان است. آتيلا پسياني كه آن زمان دستيار كارگردان اين فيلم بود، در اولين لوكيشن، يك‌بار ديالوگ‌ها را براي باران مي‌‌خواند، به بار دوم نمي‌‌كشيد كه دخترم، ديالوگ‌ها را به خوبي حفظ مي‌‌كرد كه اين حركت باعث تعجب همه شد، اين خاطره‌اي جالب از باران بود كه در ذهن من و مادرش مانده است.

فیلم شناسی:

- بهترین بابای دنیا (داریوش فرهنگ، 1370)
- نرگس (رخشان بنی اعتماد، 1370)
- روسری آبی (رخشان بنی اعتماد، 1373)
- بانوی اردیبهشت (رخشان بنی اعتماد، 1376)
- باران و بومی (فیلم کوتاه، رخشان بنی اعتماد، 1377)
- زیر پوست شهر (رخشان بنی اعتماد، 1378)
- روزگار ما (مستند، رخشان بنی اعتماد، 1380)
- رقص در غبار (اصغر فرهادی، 1381)
- برگ برنده (سیروس الوند، 1381)
- خوابگاه دختران (محمدحسین لطیفی، 1383)
- گیلانه (رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب، 1383)
- تقاطع (ابوالحسن داودی، 1384)
- خون بازی (رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب، 1385)
- روز سوم (محمدحسین لطیفی، 1385)
- توفیق اجباری (محمدحسین لطیفی، 1386)
مجموعه های تلویزیونی:
- بگذار آفتاب برآید (مجموعه، یک قسمت، قاسم جعفری، 1377)
- صاحبدلان (مجموعه، محمدحسین لطیفی، 1385)

جوایز:

- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم های « خون بازی » و « روز سوم » - 1385
- دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن از بخش مسابقه بین الملل بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم « خون بازی » - 1385
- دومین بازیگر کودک و نوجوان سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « زیر پوست شهر » - 1379
- دومین بازیگر کودک و نوجوان سال به انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی برای بازی در فیلم « باران و بومی » -